می گویند گاهی شیطان اندازه یک حبه قند است ... و وسوسه هایش به شیرینی همان!! 


گاهی می افتد توی فنجان دل ما.... 


حل میشود آرام آرام، 


بی آنکه اصلا ما بفهمیم!! 


روحمان سر می کشد آن را...


آن چای شیرین را، 


شیطان زهر آگین دیرین را... 


آن وقت او، خون می شود در خانه تن!! 


می چرخد و می گردد و می ماند آنجا ،


او می شود من !! 


" اعوذبالله من نفسی "


یادمــان باشـد ، بـا شکسـتن پـای دیـگران ،


مـا بهتـر راه نخـواهیم رفــت ... !


کاش یادمان بماند باشکستن دل دیگران ما خوشبخت ترنمی شویم...


کاش بدانیم اگردلیل اشک کسی شویم دیگربا اوطرف نیستیم باخدای اوطرفیم... 


و  کاش انسانها از قلب انسانها آگاه بودند...... 


ای کاش. . .